رکود تورمی اصطلاحی است که برای توصیف وضعیتی استفاده می شود که در آن یک اقتصاد رشد اقتصادی راکد، بیکاری بالا و تورم بالا را هم زمان تجربه می کند. در این مطلب به رکود تورمی چیست؟ چگونه ایجاد می شود و چرا مضر است؟ میپردازیم.
فهرست مطالب
این پدیده بهویژه برای سیاستگذاران چالشبرانگیز در نظر گرفته میشود، زیرا ابزارهای معمولی که برای مبارزه با تورم یا بیکاری استفاده میشوند، میتوانند اثرات نامطلوبی بر دیگری داشته باشند. رکود تورمی می تواند به دلایل مختلفی مانند شوک های عرضه، مداخله بیش از حد دولت در اقتصاد یا ترکیبی از هر دو رخ دهد.
یکی از معروفترین نمونههای رکود تورمی در دهه 1970 رخ داد، زمانی که اقتصاد جهانی یک سری شوکهای قیمت نفت را تجربه کرد که منجر به افزایش هزینههای انرژی و تورم گسترده شد.
بانکهای مرکزی برای کنترل تورم از طریق ابزارهای سنتی سیاست پولی تلاش کردند، زیرا افزایش نرخهای بهره برای مبارزه با تورم نیز نرخ بالای بیکاری را تشدید کرد. رکود تورمی یک چالش اقتصادی پیچیده است که نیازمند تحلیل دقیق و پاسخ های سیاستی هدفمند برای کاهش اثرات آن و بازگرداندن ثبات اقتصادی است.
رکود تورمی چیست؟
رکود تورمی یک پدیده منحصر به فرد اقتصادی است که با رشد اقتصادی آهسته، نرخ بالای بیکاری و تورم به طور همزمان مشخص می شود. این ترکیب یک معضل چالش برانگیز برای سیاستگذاران اقتصادی ایجاد می کند، زیرا تلاش برای رسیدگی به یک موضوع ممکن است موضوع دیگر را بدتر کند. رکود تورمی که در ابتدا توسط اقتصاددانان غیرممکن بود، پس از بحران نفتی دهه 1970 چندین بار در اقتصادهای توسعه یافته مشاهده شده است.
در اواسط سال 2022، نگرانی هایی در مورد پتانسیل ورود ایالات متحده به دوره رکود تورمی ایجاد شد. در حالی که برخی کارشناسان معتقد بودند کشور هنوز وارد این چرخه اقتصادی نشده است، هشدارهایی درباره دوره رکود تورمی قریب الوقوع وجود داشت.
مجله فوربس در ژوئن 2022 مقالهای منتشر کرد که نشان میداد مرحله رکود تورمی احتمالاً در افق است، که ناشی از اولویت پرداختن به بیکاری بر تورم توسط سیاستگذاران اقتصادی است.
دوره رکود تورمی پیش بینی شده ابهامات را در مورد ثبات اقتصادی آینده ایالات متحده افزایش داد. زمانی که سیاست گذاران در مورد چگونگی رسیدگی به چالش های ناشی از رشد اقتصادی آهسته، بیکاری بالا و افزایش تورم استراتژی می اندیشیدند، این درک روزافزون وجود داشت که رکود تورمی موضوع پیچیده ای را مطرح می کند که نیازمند بررسی دقیق و تصمیم گیری است.
با پتانسیل رکود تورمی برای تأثیرگذاری بر بخشهای مختلف اقتصاد، توجه به یافتن استراتژیهای مؤثر برای کاهش اثرات آن و ترویج رشد اقتصادی پایدار متمرکز شد.
مفهوم رکود تورمی
اصطلاح رکود تورمی در ابتدا توسط سیاستمدار بریتانیایی ایین مکلئود در سال 1965 برای توصیف وضعیت اقتصادی دشوار در بریتانیا که با تورم و رکود مشخص می شود ابداع شد. مکلود از این ترکیب به عنوان “وضعیت رکود تورمی” یاد کرد و چالش های منحصر به فردی را که سیاست گذاران در این دوران استرس اقتصادی با آن مواجه بودند، برجسته کرد.
اصطلاح رکود تورمی در طول بحران نفتی دهه 1970 در ایالات متحده مطرح شد، دوره ای که با افزایش سرسام آور نرخ تورم و افزایش بیکاری مشخص شد. در سال 1973 تورم دو برابر شد و تا سال 1974 به دو رقمی رسید. همزمان، بیکاری تا مه 1975 به 9 درصد رسید که باعث تشدید آشفتگی اقتصادی و تشدید چالشهای پیش روی سیاستگذارانی شد که تلاش میکردند از این شرایط دشوار عبور کنند.
برای اندازه گیری تأثیر رکود تورمی بر جمعیت یک کشور، اقتصاددانان از شاخص فلاکت استفاده کردند که نرخ تورم و نرخ بیکاری را ترکیب می کرد. این شاخص نمایش ملموسی از اثرات رکود تورمی در دنیای واقعی بر افراد و خانوادهها ارائه میدهد که چالشهای مهم ناشی از تورم و رکود همزمان در یک اقتصاد را نشان میدهد.
استفاده از شاخص فلاکت به سیاست گذاران و اقتصاددانان کمک کرد تا پیچیدگی های رکود تورمی را بهتر درک کنند و استراتژی هایی را برای مقابله با اثرات مضر آن بر جامعه توسعه دهند.
تاریخچه رکود تورمی
تاریخچه رکود تورمی تئوری های اقتصادی قبلی را که آن را غیرممکن می دانستند به چالش می کشد. تئوری غالب اقتصادی منحنی فیلیپس که ریشه در اقتصاد کینزی دارد، مبادله بین بیکاری و تورم را پیشنهاد می کند.
با این حال، رکود تورمی در اواخر قرن بیستم در جهان توسعه یافته پدیدار شد و نشان داد که چگونه تجربیات دنیای واقعی می توانند با نظریه های اقتصادی پذیرفته شده به طور گسترده در تضاد باشند. این نشان داد که تورم میتواند حتی در دورههای رشد اقتصادی کند یا منفی باقی بماند.
در 50 سال گذشته، هر رکود اعلام شده در ایالات متحده، به استثنای بحران مالی سال 2008، شاهد افزایش مداوم سطح قیمت مصرف کننده در مقایسه با سال گذشته بوده است. حتی در طول بحران، قیمتهای کلی مصرفکننده به غیر از انرژی همچنان در حال افزایش بودند، که نشان میدهد رکود تورمی میتواند خرد اقتصادی متعارف را به چالش بکشد.
علل رکود تورمی
علل رکود تورمی موضوعی مورد بحث در میان اقتصاددانان است و نظریه های مختلفی برای توضیح این پدیده اقتصادی ارائه شده است. رکود تورمی که زمانی غیرممکن تلقی میشد، اکنون به دلایل بالقوه متعددی نسبت داده میشود که هیچیک از آنها به اتفاق آرا در میان کارشناسان موافقت نکرده است.
یکی از نظریههای رایج، رکود تورمی را ناشی از شوکهای قیمت نفت میداند و استدلال میکند که افزایش ناگهانی قیمت نفت میتواند ظرفیت تولیدی اقتصاد را کاهش دهد. نمونه ای از این نظریه، بحران نفت در دهه 1970 است، زمانی که اوپک تحریم کشورهای غربی را اعمال کرد. این امر منجر به افزایش قابل توجه قیمت جهانی نفت و در نتیجه افزایش هزینه های کالاها و خدمات و متعاقب آن افزایش بیکاری شد.
در این مدت، افزایش هزینه های حمل و نقل به دلیل افزایش قیمت نفت، تولید و تحویل کالا را گرانتر کرد. در نتیجه، حتی زمانی که شرکتها مجبور به اخراج کارگران شدند، مصرفکنندگان با افزایش قیمتها مواجه شدند و رکود اقتصادی را تشدید کرد.
منتقدان نظریه شوک قیمت نفت به تناقضات موجود در نمونههای تاریخی اشاره میکنند و خاطرنشان میکنند که افزایش ناگهانی قیمت نفت مانند آنچه در دهه 1970 تجربه شد، به طور مداوم با موارد تورم و رکود همزمان همبستگی نداشت.
این اختلاف بر پیچیدگی و ماهیت چندوجهی رکود تورمی تاکید می کند که همچنان اقتصاددانان را در درک علل آن به چالش می کشد.
نکوهش سیاست های اقتصادی ضعیف
برخی استدلال می کنند که رکود تورمی نتیجه سیاست های اقتصادی ضعیف است که تلاقی رکود و تورم را ایجاد می کند. تنظیم سخت بازارها، کالاها و نیروی کار در زمان تورم را می توان به عنوان عامل رکود تورمی دانست.
به عنوان مثال، سیاست های رئیس جمهور سابق ریچارد نیکسون، از جمله تعرفه های گمرکی بر واردات و کنترل دستمزد و قیمت، اعتقاد بر این است که به رکود سال 1970 کمک کرده است که ممکن است پیشرو دوره های رکود تورمی بوده باشد.
تصمیم نیکسون برای متوقف کردن دستمزدها و قیمتها به مدت 90 روز در تلاش برای مهار تورم در نهایت نتیجه معکوس داشت زمانی که قیمتها پس از برداشته شدن کنترلها به سرعت افزایش یافت و منجر به آشفتگی اقتصادی شد.
در حالی که برخی معتقدند سیاست های نیکسون عاملی در رکود تورمی دهه 1970 بوده است، برخی دیگر استدلال می کنند که این توضیح بسیار ساده است و دوره های بعدی رکود تورمی را که افزایش همزمان قیمت ها و بیکاری را نشان می دهد، در نظر نمی گیرد.
به طور کلی، این نظریه که سیاست های اقتصادی ضعیف می تواند منجر به رکود تورمی شود، توضیح قابل قبولی برای این پدیده است. در حالی که سیاست های نیکسون ممکن است به رکود تورمی دهه 1970 کمک کرده باشد، واضح است که این موضوع پیچیده و چندوجهی است و عوامل مختلفی به طور بالقوه در ایجاد شرایط تورم و رکود نقش دارند.
نکوهش از دست دادن استاندارد طلا برای رکود تورمی
تئوری های دیگر نشان می دهد که عوامل پولی نیز ممکن است به رکود تورمی کمک کرده باشند.
زمانی که نیکسون استاندارد طلا را حذف کرد، عملاً به سیستم برتون وودز که نرخ مبادله ارز را کنترل می کرد، پایان داد. این حرکت پشتوانه کالایی برای ارز را حذف کرد و دلار آمریکا و سایر ارزهای جهانی را بر مبنای فیات قرار داد. این منجر به حذف محدودیت های عملی در گسترش پولی و کاهش ارزش پول شد.
مقایسه رکود تورمی با مقابل تورم
بدون توجه به توضیح، تورم در دوره های رکود اقتصادی از دهه 1970 ادامه داشته است.
حتی قبل از دهه 1970، برخی از اقتصاددانان ایده رابطه پایدار بین تورم و بیکاری را به چالش کشیدند. آنها استدلال کردند که مصرف کنندگان و تولیدکنندگان رفتار اقتصادی خود را در پاسخ به یا در انتظار تغییرات در سیاست پولی تنظیم می کنند.
این بدان معنی است که قیمت ها می تواند به دلیل سیاست پولی انبساطی افزایش یابد بدون اینکه منجر به کاهش بیکاری شود. به طور مشابه، نرخ بیکاری می تواند بر اساس شوک های واقعی اقتصادی به اقتصاد افزایش یا کاهش یابد.
این نشان می دهد که تلاش برای تحریک اقتصاد در دوران رکود ممکن است منجر به تورم قیمت بدون رشد واقعی اقتصادی شود.
جین جاکوبز، شهرساز و نویسنده معتقد بود که اختلاف نظرهای میان اقتصاددانان در مورد علل رکود تورمی دهه 1970، به عدم تمرکز بر ملت به جای شهر به عنوان محرک اصلی اقتصادی اشاره دارد.
او استدلال کرد که برای جلوگیری از رکود تورمی، یک کشور باید مشوق توسعه “شهرهای جایگزین واردات” باشد که واردات را با تولید داخلی متعادل کند. در حالی که این ایده به دلیل عدم حمایت علمی با انتقاداتی روبرو شد، اما با دیگران طنین انداز شد.
ملاحظات خاص
اجماع غالب در میان اکثر اقتصاددانان و سیاست گذاران در مورد رکود تورمی مستلزم تعریف مجدد مفهوم تورم در چارچوب سیستم های پولی و مالی مدرن است. در چشمانداز اقتصادی امروز، افزایش مداوم سطح قیمتها و کاهش قدرت خرید بهعنوان اتفاقات عادی در هر دو زمان خوب و بد اقتصادی تلقی میشود.
اقتصاددانان و سیاست گذاران عموماً افزایش قیمت ها را پیش بینی می کنند و تمایل دارند به جای خود مفهوم تورم، بر شتاب یا کاهش تورم تمرکز کنند.
در حالی که موارد قابل توجه رکود تورمی در دهه 1970 ممکن است مربوط به گذشته باشد، به نظر می رسد ترکیب رکود اقتصادی و تورم از آن زمان به یک ویژگی عادی رکود اقتصادی تبدیل شده است.
چه چیزی باعث رکود تورمی می شود؟
اقتصاددانان درباره علل ریشه ای رکود تورمی بحث می کنند، با یک استدلال رایج این است که معمولاً از شوک عرضه ناشی می شود. شوک های عرضه معمولاً ناشی از رویدادهای پیش بینی نشده مانند اختلال در عرضه نفت یا کمبود اجزای حیاتی است.
به عنوان مثال، در طول همه گیری COVID-19، اختلال در زنجیره تامین نیمه هادی ها باعث کاهش سرعت تولید کالاهای مختلف از جمله لپ تاپ، خودرو و لوازم خانگی شد.
این شوک ها می توانند جنبه های کلیدی رکود تورمی – تورم، اشتغال و رشد اقتصادی – را به یکباره تحت تاثیر قرار دهند.
چرا رکود تورمی برای اقتصاد بد تلقی میشود؟
رکود تورمی برای اقتصاد بد تلقی میشود، زیرا وضعیت نادر و دشواری را نشان میدهد که در آن ابزارهای معمول برای مبارزه با مسائل اقتصادی کارآمدتر میشوند.
رشد اقتصادی آهسته تر به این معنی است که مشاغل کمتر تولید می کنند، که منجر به بیکاری بیشتر می شود زیرا شرکت ها مجبور به اخراج کارگران می شوند. علاوه بر این، قیمت های بالاتر قدرت خرید مصرف کنندگان را کاهش می دهد و وضعیت را پیچیده تر می کند.
وقوع رکود تورمی به ویژه نگران کننده است زیرا در تضاد با نظریه سنتی اقتصادی است. در یک اقتصاد سالم، به دلیل رشد اقتصادی کندتر، قیمت ها باید ثابت بماند یا حتی کاهش یابد. با این حال، در شرایط رکود تورمی، قیمتها علیرغم کاهش قدرت مخارج مصرفکننده همچنان به رشد خود ادامه میدهند و یک محیط اقتصادی چالش برانگیز را برای مشاغل و افراد ایجاد میکنند.
درمان رکود تورمی چیست؟
در حالی که هیچ درمان قطعی برای رکود تورمی وجود ندارد، اقتصاددانان اتفاق نظردارند که افزایش بهره وری برای تحریک رشد بدون افزایش تورم بسیار مهم است. با بهبود بهرهوری، کسبوکارها میتوانند کالاها و خدمات بیشتری را با هزینه کمتر تولید کنند که میتواند به رشد اقتصادی بدون افزایش بیشتر قیمتها کمک کند. با این حال، دستیابی به این تعادل یک کار پیچیده است که نیاز به برنامه ریزی و اجرای دقیق دارد.
برای جلوگیری از وقوع رکود تورمی در وهله اول، سیاست گذاران اقتصادی باید در تصمیم گیری های خود فعال باشند. با نظارت دقیق بر شاخصهای اقتصادی و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه برای رسیدگی به مسائل احتمالی، سیاستگذاران میتوانند به دور کردن اقتصاد از رکود تورمی کمک کنند. این ممکن است شامل تعدیل سیاست پولی، سیاست مالی یا سایر مداخلات برای حفظ ثبات و ترویج رشد اقتصادی پایدار باشد.
رکود تورمی در ایران پس از انقلاب
در ایران، نرخ تورم یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی است که تأثیر بسیار زیادی بر زندگی مردم دارد. این نرخ تورم به نسبت افزایش قیمتها در بازار ، سوق مخرب و تخریبی بر ارزش پول ملی، تداوم بدون توقف سرگرم کردن پول ، گستاو محال و ناپایداری و کلیه دلایلی که وقور میانهرو و وجود ندارد از نظر اقتصادی ، مفروضُ پول ، در اقتصادی است که ارزش پول ملی را زیر و رو کرده و از عار تولید ملی و انحلال میسر نهادها خودرویی در کشور.
نرخ تورم در ایران از سال 1357 تا 1360 در حدود 20 درصد بود و این موضوع برای اقتصاد کشور بسیار مضر بود. در دهههای بعدی، نرخ تورم در این کشور به طور متوسط دستخوش تغییرات قابل توجهی شد و به طور متوسط در حدود 10 درصد در سالهای 1370 و 1380 بود. اما در دهههای بعدی، نرخ تورم در ایران بدلیل عوامل مختلف نظیر تحریمها و نوسانات اقتصادی، به نسبت افزایش یافت و در سالهای اخیر به بیش از 40 درصد رسیده است.
بنابراین، مسائل مختلفی نظیر سیاستهای ناموفق دولت، تحریمهای بینالمللی و عدم پایبندی به سیاستهای اقتصادی مناسب میتواند عوامل اصلی افزایش نرخ تورم در ایران باشند. این نرخ تورم باعث کاهش توان خرید مردم، افزایش هزینههای تولید و کاهش رقابتپذیری صنایع محلی میشود و باید توجه ویژهای به این موضوع شود تا بتوان این مشکلات را حل کرد و اقتصاد کشور را به راه توسعه و پیشرفت هدایت کرد.
جمع بندی
در نتیجه، رکود تورمی یک سناریوی اقتصادی چالش برانگیز است که با تورم بالا، رشد اقتصادی پایین و بیکاری بالا مشخص می شود. این ترکیب غیرمعمول عوامل، اجرای راهحلهای مؤثر را برای سیاستگذاران دشوار میکند، زیرا ابزارهای سنتی سیاست پولی و مالی ممکن است در مقابله همزمان با تورم و رکود مؤثر نباشند.
رکود تورمی می تواند تأثیرات منفی بر افراد، مشاغل و دولت ها داشته باشد و منجر به پایین آمدن استانداردهای زندگی، کاهش سرمایه گذاری و افزایش ناآرامی های اجتماعی و سیاسی شود.
برای سیاست گذاران، سرمایه گذاران و افراد مهم است که از خطرات مرتبط با رکود تورمی آگاه باشند و آماده باشند تا استراتژی های خود را بر این اساس تطبیق دهند. در زمان رکود تورمی، تمرکز بر تنوع بخشیدن به سرمایه گذاری ها، حفظ نقدینگی و جستجوی راه حل های جایگزین برای حفاظت از ثروت و دارایی بسیار مهم است.
علاوه بر این، سیاستگذاران باید اجرای اقدامات هدفمند برای مقابله با تورم و رکود را در نظر بگیرند، مانند اصلاحات در سمت عرضه، سرمایه گذاری در زیرساخت ها، و حمایت از شرکت های کوچک و متوسط برای تحریک رشد و ایجاد شغل. با درک ماهیت رکود تورمی و برداشتن گامهای پیشگیرانه برای کاهش تأثیر آن، ذینفعان میتوانند بهتر در این محیط اقتصادی چالشبرانگیز حرکت کنند.
سوالات متداول
1. چه چیزی باعث رکود تورمی می شود؟
رکود تورمی معمولاً به دلیل ترکیبی از رشد اقتصادی کند، تورم بالا و بیکاری بالا ایجاد می شود. این عوامل میتوانند یک محیط اقتصادی دشوار را ایجاد کنند که در آن قیمتها در حال افزایش است، اما درآمدها با سرعت بالا نمیرود و فرصتهای شغلی محدود است.
2. رکود تورمی چه تفاوتی با تورم سنتی دارد؟
رکود تورمی با تورم سنتی تفاوت دارد زیرا شامل سطوح بالای بیکاری و رشد اقتصادی کند نیز می شود. در تورم سنتی، قیمتها به دلیل تقاضای مصرفکننده قوی افزایش مییابد، در حالی که در رکود تورمی، قیمتها افزایش مییابند حتی اگر اقتصاد به سرعت رشد نمیکند و سطوح قابل توجهی از بیکاری وجود دارد.
3. سیاست گذاران چگونه می توانند به رکود تورمی رسیدگی کنند؟
سیاست گذاران می توانند از طریق ترکیبی از سیاست های پولی و مالی به رکود تورمی رسیدگی کنند. بانکهای مرکزی میتوانند نرخهای بهره را برای مبارزه با تورم افزایش دهند، در حالی که دولتها میتوانند کاهش مالیات یا بستههای محرک را برای تحریک رشد اقتصادی و ایجاد شغل اجرا کنند. با این حال، پرداختن به رکود تورمی می تواند چالش برانگیز باشد، زیرا زمانی که اقتصاد ترکیبی از تورم و رکود را تجربه می کند، ابزارهای معمول سیاست ممکن است کمتر موثر باشند.